زیبا بیندیشیم

این روزها

خرابه ای بیش نیست

آت خانه ای که با هم

در رویایم

ساختیم...

 

 

هنوز مبهوت آمدنت بودم

که بهت رفتنت را هم به آن اضافه کردی!

 

 

چگونه می شود

 

که از تنها مسیر قلبت

هیچگاه به تو نمی رسم؟

وقتی

احتمال به مقصد رسیدن دو راهی ها هم

حداقا پنجاه درصد است...!

 

 

این بار

 

تو بگو

*دوستت دارم*

نترس

من آسمان را گرفته ام

که به زمین نیاید...

 

 

دلت طفل بود

قدت به قد عاشقی هم نمی رسید

که کوچک شمردی

عظمت عاشقانه هایم را

 

 

تابستان امسال را از یاد نمی برم

ترکم کردی

و گفتی

به اندازه یک قرص سرما خوردگی

دوستم داشتی!

....

چه زود دلتنگم شدی

چه زود سرما خوردی!

 

 

این بابای تو هم یه چیزیش میشه ها!

آخه کدوم آدمی به پنجره طبقه ششم نرده جوش می زنه؟!

ــ آدمی که پسرش رو دوس داره...

...پسرش زندگیشه

پسرش زندگیشو دوس نداره...

 

 

انگشتت را

هر جای نقشه خواستی بگذار

فرقی نمی کند٬

تنهایی من

عمیق ترین جای جهان است

و انگشتان تو

هیچ وقت

به عمق فاجعه پی نخواهند برد...

 

 

ز من

پنهان نکن

چشمان پاکت را

ز صد نقاش

بهتر می کشم

ناز نگاهت را

 

 

اين

كه نامش زندگيست

من را كشت

مانده ام

آن كه نامش مرگ است

با من چه ميكند..!

 

 

درگستره ی آبی خواب

خیالی می بینم

پرازنور

سرشارازکودکی

دستانم رادراز می کنم

انگشتانم دربلورشیشه ای فرو می رود

ازآن عبور می کنم

ساعت شماته ای می نوازد

بلورها می شکنند

وخیال سپیدم درسیاهی بیداری گم می شود

 

 

خيال خام

خيال نيم پز

خيال آبدار

خيال پخته

خيال سوخته

تو،

عنصر اصلي تمام اينهايي!

 

 

انارها میدونن


چه قدر پلید میتونی باشی

وقتی

هزار قلب تپنده در تو باشه

 

لعنتی

 

 

 

و فقط

خدا می تواند

آدمی را،

این همه

درک کند!

شاید...

به همین دلیل است

که این همه دیوانگی ها و

حماقت آدمی را

کوتاه می آید!

به گمانم...

فقط...

خدا می تواند

این همه

کوتاه بیاید!!!

 

 

انسان‌ها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه مى‌روند...

با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت!
در سبد جلو, "صفات نیک" خود را مى‌گذاریم...
در سبد پشتی", عیب‌هاى خود" را نگه مى‌داریم!
به همین دلیل در طول زندگى
چشمانمان فقط صفات نیک خودمان را مى‌بیند!
و عیوب همسفرى که جلوى ما حرکت مى‌کند!!!
بدین گونه است که درباره خود بهتر از او داورى مى‌کنیم...
غافل از آن که نفر پشت سرى ما هم به همین شیوه
درباره ما مى‌اندیشد!!!
(پائلو کوئیلو)

 

 

و عشق...

گاهی آنقدر عمیق می شود

گه هیچ گاه

سنگ هایی که می اندازند

به انتهایش نمی رسد!



نوشته شده در 15 / 8 / 1390برچسب:,ساعت 18:24 توسط بهار| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 فال حافظ - قالب میهن بلاگ - قالب وبلاگ